cut off - معنی در دیکشنری آبادیس
معنی اصلی قطع کردن، جدا کردن، بریدن، زدن، محروم کر ... معانی متفرقه 1 - قطع کردن، وابریدن 2 - ناگهان باز ایستا ... بررسی کلمه اسم ( noun ) • ( 1 ) تعریف: a prescribed terminal point or limit. - Tuesday is the cutoff ... جمله های نمونه 1. the cut - off branches lay scattered on the ...